محرم سال 1399

ساخت وبلاگ

24
نوامبر

آغازه محرم 1399

روز جمعه 31 مرداد ماه سال 1399 هجری شمسی  – یکم  1442 ﻣﺤﺮم هجری قمری –  21 اوت 2020 میلادی

تاریخ تاسوعای 1399

  شنبه 8 شهریور 1399 هجری شمسی – 9 محرم 1442 هجری قمری – 29 اوت 2020 میلادی

تاریخ عاشورای حسینی 1399

یک شنبه 8 شهریور 1399 هجری شمسی – 10 محرم 1442 هجری قمری – 30 اوت 2020 میلادی

آغازه مبارزه

پس از هلاکت معاویة بن ابى سفیان در نیمه رجب،(به روایتى در جمادى الاولى) سال 60 قمرى و استقرار فرزندش یزید بر تخت خلافت، تمام تلاش دست اندرکاران سلطه اموى بر این قرار گرفت که پیش از مخالفت عمومى مردم و اعلان انزجار دست جمعى آنان بر ضد حکومت خلیفه نالایق، از بزرگان و صاحب نفوذان امت، بیعت گرفته شود تا سایر مردم نیز به پیروى از آنان، بیعت با خلیفه جوان اموى را بر خود فرض و واجب بدانند و بدون ایجاد حادثه اى به آن اقدام کنند. در راستاى همین سیاست شیطانى و استبدادى امویان، در نخستین روزهاى حکومت یزید بن معاویه، نامه اى از سوى او به ولید بن عتبة بن ابى سفیان که عامل او در مدینه بود فرستاده شد و به وى دستور داده شد تا از تمامى اهالى مدینه، به ویژه از سه شخصیت برجسته، یعنى امام حسین بن على علیه السلام، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت گرفته شود و اگر امتناع نمودند، با شدت تمام با آنان برخورد کرده و حتى اگر لازم شد، سر آنان را از بدن جدا کرده و به شام ارسال نماید.استاندار مدینه با دریافت نامه یزید، دست به کار شد و پیش از سایر مردم، از امام حسین علیه السلام و عبدالله بن زبیر درخواست کرد که با یزید بیعت نمایند.امام حسین علیه السلام پس از گفت و گو با استاندار مدینه و مشاجره لفظى با مروان بنحکم (از سرشناسان بنى امیه در مدینه)، به طور رسمى از بیعت با یزید امتناع نمود و براى ابراز ناخرسندى خویش از وضعیت موجود، تصمیم به خروج از مدینه گرفت به همین جهت، آن حضرت در آخرین روزهاى رجب سال 60 قمرى به همراه خانواده و بسیارى از وابستگان و ملازمان خود از مدینه به سوى مکه معظمه مهاجرت نمود و سوم شعبان همان سال وارد مکه گردید. از این تاریخ تا هشتم ذى حجه (به مدت چهار ماه و پنج روز) در این شهر مقدس ‍ اقامت نمود.

سررسید ,  سالنامه ,  سررسید وزیری , سالنامه وزیری , سررسید ارگانایزر , سالنامه ارگانایزر , سالنامه مدیریتی , تقویم رومیزی , سررسید اروپایی ، سانامه اروپایی ، سررسید یک هشتم ، سالنامه یک هشتم ، تقویم 99 ، سررسید 99 ، سالنامه 99 ، سررسید 1399 ، سالنامه 1399 ، تقویم رومیزی 1399،

حضور اعتراض آمیز در مکه

امام حسین علیه السلام در مکه معظمه با برقرارى جلسات و حضور در مراسم مذهبى وسیاسى، بر ضد یزید بن معاویه و پدیده حکومت سلطنتى افشاگرى و مبارزه مى کرد و توجههمگان را به سوى خود جلب نمود. خانه آن حضرت در مکه، تبدیل به کانون اعتراض و مخالفت با دستگاه جبار اموى گردید و حاجیانى که به قصد زیارت خانه خدا مى آمدند، از هدف هاى مقدس آن حضرت آگاه شده و پس از بازگشت به اوطان خویش، مردم را روشن مى نمودند.در اندک مدتى حضور اعتراض آمیز آن حضرت در مکه به اطلاع شهرهاى مختلف اسلامى رسید. به همین جهت پیک ها و نامه ها زیادى از مسلمانان انقلابى و مخالفان بنى امیه به سوى امام حسین علیه السلام رهسپار شد و همگى دلالت بر تایید اعتراض آن حضرت و آمادگى براى یک قیام سراسرى داشت .
در این میان، شهر کوفه  که از مناطق پرجمعیت و شیعه نشین بود، از خود حساسیت ویژه اى نشان داد و زودتر از همه اعلام حمایت از آن حضرت نمود.از بزرگان و شیعیان کوفه، نامه هاى زیادى به محضر امام حسین علیه السلام ارسال شد و آن حضرت درخواست گردید تا با حضور در کوفه و در میان انقلابیون مسلمان، رهبرى قیام را بر عهده گرفته و حکومت فاسد اموى را از ریشه بخشکاند.شور انقلابى مردم کوفه به حدى رسیده بود که در اندک مدتى، حدود 12000 نامه براى آن حضرت ارسال کردند و پاى هر نامه را ده ها و یا صدها تن مهر و امضا نمودند. در حقیقت ، مخالفان بنى امیه در کوفه یک جنبش ‍ عظیم مردمى به راه انداختند و منتظر ورود رهبر و امام خویش بودند.امام حسین علیه السلام پس از بررسى جوانب قضایا و مطالعه در احوال آنان، به خواسته هاى مردم مسلمان و انقلابى کوفه، پاسخ مثبت داد و با اعزام پسر عمش مسلم بن عقیل علیه السلام به سوى آنان، رهبرى نهضت را عملا برعهده گرفت . گرچه نیت آن حضرت براین بود که پس از اتمام اعمال حج فراهم شدن زمینه قیام در کوفه، از مکه به سوى عراق حرکت نماید، ولیکن شرایط نامساعدى براى وى پیش آمد کرد و موجب گردید که سفرش را زودتر انجام دهد. به آن حضرت اطلاع داده شد که یزید بن معاویه با اجیر کردن مزدورانى چند، درصدد ترور آن حضرت در حال احرام و اعمال حج برآمده است .امام حسین علیه السلام جهت قداست و حرمت حرم امن الهى و خنثى کردن توطئه هاى یزید، ناچار شد که حجش را به عمره مفرده تبدیل کرده و پیش از عید قربان، از مکه خارج شود و به سوى کوفه رهسپار گردد.
بزرگانى که براى انجام مراسم حج به مکه آمده بودند، مانند عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر و محمد بن حنفیه با آن حضرت، مشورت و گفت و گو کرده و وى را از عزیمت به سوى عراق برحذر نمودند.ولى امام حسین علیه السلام تصمیم خود را گرفته بود و حاضر نبود با توجیهات و دلسوزىهاى بزرگان مدینه از این مسافرت صرف نظر کند.

چاپ سررسید , سررسید اختصاصی ، چاپ سررسید اختصاصی , سررسید سه لت مگنتی , سررسید وزیری سه لت , سررسید 99 وزیری سه لت مگنتی ,

حرکت به سوى عراق

امام حسین علیه السلام در روز نهم ذى حجه سال 60 قمرى از مکه خارج گردید و با تمام اهل بیت و همراهان خود عازم کوفه شد.یحیى بن سعید از سوى برادرش عمرو بن سعید (عامل یزید در مکه) ماموریت یافت آن حضرت را از حرکت به سوى کوفه بازدارد و وى را به مکه بازگرداند، ولى تلاش و اصرار او بى ثمر بود و امام حسین علیه السلام اعتنایى به گفتار و رفتارش نکرد و به حرکت خویش ادامه داد. آن حضرت از مکه تا کربلا چند منزل را طى کرد که برخى از آن ها عبارتنداز: تنعیم، ذات عرق، حاجر، زرود، ثعلبیه، زباله، بطن عقبه، شراف، عذیب هجانات ، قصر بنى مقابل و سرزمین کربلا.
در توقف گاه زرود ، خبر شهادت مسلم بن عقیل در کوفه توسط عبیدالله بن زیاد، به اطلاع امام حسین علیه السلام رسید. قافله حسینى پس از گذشتن از توقف گاه شراف، با سپاه یک هزار نفرى حر بن یزید تمیمى روبرو شد. حر بن یزید از سوى حصین بن نمیر ماموریت یافته بود ه در راه میان کوفه به گشت زنى پرداخته و در صورت برخورد با قافله امام حسین علیه السلام مانع ورود وى به کوفه گردد. سپاه خسته و تشنه حر بن یزید پس از روبرو شدن با قافله حسینى، از الطاف و بزرگوارى امام حسین علیه السلام برخوردار شد.گرچه رفتار حر با امام حسین علیه السلام دوستانه و غیرخصمانه بود، ولى به هر حال او نماینده و فرستاده دشمن امام حسین علیه السلام یعنى عبیدالله بن زیاد، عامل یزید در بصره و کوفه بود که ماموریت پیدا کرد آن حضرت را رها نکند و او را در تعقیب خود داشته باشد تا دستور بعدى واصل گردد.در توقف گاه عذیب هجانات نامه اى از عمر بن سعد (فرمانده نظامى سپاه عبیدالله) به حر ارسال گردید مبنى بر این که کار را بر امام حسین علیه السلام تنگ و سخت گیر و او را از بیابانى که فاقد آب و آبادانى باشد، گذر دهد.ورود به سرزمین کربلاحر بن یزید بر اساس دستور عمر بن سعد، در سرزمین کربلا که منطقه اى خشک و غیرآباد بود، راه را به طور کلى بر امام حسین علیه السلام بست و آن حضرت را مجبور به توقف نمود. امام حسین علیه السلام به ناچار در همان جا توقف کرد و آن جا را خیمه گاه خویش قرار داد.روز ورود آن حضرت به سرزمین کربلا، مصادف بود با روز پنج شنبه، دوم محرم سال 61هجرى قمرى . آن حضرت پس از رسیدن به کربلا، پرسید این سرزمین چه نام دارد؟ گفتند کربلا است .
امام حسین علیه السلام همین که نام کربلا را شنید، گفت : اللهم انى اعوذبک من الکرب و البلاء. سپس فرمود: این، مکان کرب و بلا و محل محنت و عنا است، فرود آیید که این جا منزل و محل خیام ما است . این زمین، جاى ریختن خون ما است و در این مکان، قبرهاى ما واقع شود. این ها را جدم محمد مصطفى صلى الله علیه و آله به من خبر داده است .
پس در آن جا فرود آمدند و خیمه ها را برپا نمودند و در طرف دیگر، حر بن یزید با یاران و سپاهیان خویش فرود آمد و خیمه هاى دشمنى و قتال با آل رسول صلى الله علیه و آله را برپا نمود.

ماموریت عمر بن سعد

عمر بن سعد بن ابى وقاص که پیش از ماجراى خونین کربلا، حکم ولایت رى (شامل منطقه رى و بخش اعظمى از مناطق مرکزى و شمالى ایران) را از عبید الله بن زیاد عامل یزید بن معاویه گرفته بود، هنوز به این امر اقدام نکرده بود که مخالفت اباعبدالله الحسین علیه السلام با یزید و حرکت او به طرف کوفه، آغاز گردید.عبیدالله بن زیاد از طرفداران بنى امیه در کوفه، عمر بن سعد را به فرماندهى سپاه امویان برگزید و به وى پیشنهاد فرماندهى سپاه رزمى خویش بر ضد امام حسین علیه
السلام را داد. عمر بن سعد که رابطه و آشنایى قبلى با امام حسین علیه السلام داشت، از پذیرفتن پیشنهاد عبیدالله بن زیاد امتناع ورزید.عبیدالله بن زیاد که از توانایى هاى عمر بن سعد در مبارزات با خبر بود و وى را مناسب جنگ با امام حسین علیه السلام مى دید، مى خواست به هر تقدیر وى را به این امر مهم وادار کند. به همین جهت تنفیذ حکومت رى را مشروط به پایان بخشیدن ماجراى قیام مام حسین علیه السلام نمود و عمر بن سعد را میان دو راه مخیر گردانید: یا نبرد امام حسین علیه السلام و پایان دادن غائله و دست یابى به حکومت رى، و یا نپذیرفتنفرماندهى سپاه بر ضد امام حسین علیه السلام و محروم شدن دائمى از حکومت رى !عمر بن سعد، شبى را براى اندیشیدن و لحاظ کردن، جوانب امر را  مهلت خواست . عمر بن سعد در آن شب با خانواده و خواص خود مشورت و گفت و گو کرد. بیشتر آنان، از جمله خواهرزاده اش حمزه بن مغیره وى را از پذیرفتن این مسئولیت بر حذر داشته و با ادله و شواهدى وى را از عواقب آن بیم دادند. به هر حال عمر بن سعد در آن شب از پذیرفتن فرماندهى لشکر عبیدالله بن زیاد منصرف شد، ولى در هنگام خواب، فکرهاى متناقض وى را تحت فشار قرار داد و سرانجام فکر شیطانى بر او غلبه کرد و او را وادار به پذیرش در خواست عبیدالله نمود و بامداد روز بعد، به سوى عبیدالله رفت و اعلام آمادگى نمود. عبیدالله بن زیاد وى را به فرماندهى سپاه منصوب کرد و با اختیار کامل به سوى کربلا اعزام نمود.عمر بن سعد در راس یک سپاه چهار هزار نفرى از کوفه خارج گردید و در سوم ماه محرم سال 61 قمرى، یک روز پس از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا، وارد این سرزمین گردید و از آن پس سپاه یکهزار نفرى حر بن یزید نیز به او پیوست .سررسید ارگانایزر کلاسوری , نکات سفارش سررسید , صحافی سررسید ، سفارش سررسید , سفارش سالنامه ، تقویم های رومیزی , سفارش سازی سررسید ,

افزایش سپاه دشمن

علاوه بر لشکر یکهزار نفرى حر و سپاه چهارهزار نفرى عمر بن سعد که تا سوم محرم به کربلا وارد شده بودند، عبیدالله بن زیاد از آن پس هر روز تعداد دیگرى از نیروها را بسیج کرده و به کربلا اعزام مى نمود. در چند روز نخست، حدود بیست و دو هزار نفر، اعم از سواره و پیاده نظام به خیل سپاه عمر بن سعد پیوستند.شمر بن ذى الجوشن (که در اوائل از سردمداران فرقه ضاله خوارج بود و بعدها به هواداران بنى امیه پیوست) با چهار هزار سپاه جهت کمک به عمر بن سعد، وارد کربلا شد.از ابتداى ورود اجبارى امام حسین علیه السلام به کربلا، تا روز تاسوعا، پیوسته گروه هاى نظامى از کوفه، بصره و طوایف و قبایل اطراف تجهیز شده و براى تقویت سپاه عمر بن سعد وارد سرزمین کربلا شدند.

پیام عمر بن سعد به امام حسین علیه السلام

پیام عمر بن سعد به امام حسین علیه السلام

پیام عمر بن سعد به امام حسین علیه السلام

پیام عمر بن سعد به امام حسین علیه السلام

جنگ طلبى عبیدالله بن زیاد

عبیدالله که از کوفه بر جریان کربلا و نحوه رفتار عمر بن سعد با امام حسین علیه السلام نظارت داشت، حاضر به مصالحه و پایان دادن ماجرا بدون خونریزى نبود و تلاش مى کرد که این امر را حادتر کند. به همین جهت در روز هفتم محرم نامه اى براى عمر بن سعد فرستاد و به وى فرمان داد که میان امام حسین علیه السلام و رود فرات، حائل گردد و نگذارد که آن حضرت و یارانش از آب فرات استفاده کنند، تا در فشار قرار گرفته و تسلیم گردند. عمر بن سعد که به خاطر دل بستگى به حکومت رى، حاضر به انجام هر کارى بود، فرمان عبیدالله را بلافاصله به اجرا درآورد. وى، عمر عمرو بن حجاج زبیدى را با پانصد سواره نظام، موکل آب فرات نمود، تا از سپاه امام حسین علیه السلام کسى از این آب استفاده نکند.سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم با شدت تمام از آب فرات مراقبت مى کردند و مانع دست رسى یاران امام حسین علیه السلام به آن شدند. ولیکن على رغم تلاش پى گیر آنان، یاران امام حسین علیه السلام تا شب عاشورا از تاریکى شب استفاده کرده و خود را به رود فرات رسانده و آب خیمه ها را تامین مى کردند. از جمله عباس علیه السلام در این کار پیش قدم بود.ابوالفضل العباس علیه السلام در غیرت و وفادارى، ضرب المثل دوست و دشمن است، هرگاه صداى ضجه کودکان تشنه لب را مى شنید. از خود بى خود مى گردید و دل به دریا مى زد. آن دلاور هاشمى، در شب همان روزى که آب را بر روى آنان بسته بودند، به همراه پنجاه نفر از یاران امام حسین علیه السلام وارد شریعه فرات شد و به اندازه لازم، براى خیمه گاه آب آوردند.

جنگ طلبى عبیدالله بن زیاد

عبیدالله که از کوفه بر جریان کربلا و نحوه رفتار عمر بن سعد با امام حسین علیه السلام نظارت داشت، حاضر به مصالحه و پایان دادن ماجرا بدون خونریزى نبود و تلاش مى کرد که این امر را حادتر کند. به همین جهت در روز هفتم محرم نامه اى براى عمر بن سعد فرستاد و به وى فرمان داد که میان امام حسین علیه السلام و رود فرات، حائل گردد و نگذارد که آن حضرت و یارانش از آب فرات استفاده کنند، تا در فشار قرار گرفته و تسلیم گردند. عمر بن سعد که به خاطر دل بستگى به حکومت رى، حاضر به انجام هر کارى بود، فرمان عبیدالله را بلافاصله به اجرا درآورد. وى، عمر عمرو بن حجاج زبیدى را با پانصد سواره نظام، موکل آب فرات نمود، تا از سپاه امام حسین علیه السلام کسى از این آب استفاده نکند.سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم با شدت تمام از آب فرات مراقبت مى کردند و مانع دست رسى یاران امام حسین علیه السلام به آن شدند. ولیکن على رغم تلاش پى گیر آنان، یاران امام حسین علیه السلام تا شب عاشورا از تاریکى شب استفاده کرده و خود را به رود فرات رسانده و آب خیمه ها را تامین مى کردند. از جمله عباس علیه السلام در این کار پیش قدم بود.ابوالفضل العباس علیه السلام در غیرت و وفادارى، ضرب المثل دوست و دشمن است، هرگاه صداى ضجه کودکان تشنه لب را مى شنید. از خود بى خود مى گردید و دل به دریا مى زد. آن دلاور هاشمى، در شب همان روزى که آب را بر روى آنان بسته بودند، به همراه پنجاه نفر از یاران امام حسین علیه السلام وارد شریعه فرات شد و به اندازه لازم، براى خیمه گاه آب آوردند.سفارش سازی سالنامه ، ست مدیریتی ، نیم ست مدیرتی ، ست مدیریتی 6 تکه ، ست مدیریتی 5 تکه ، ست مدیریتی 4 تکه ،   تقویم رومیزی سلقونی ، پاوربانک ، تقویم جیبی ، جاسوئیچی ،  جاکارتی ، کیف پول  ، فلش مموری ، خودکار و روان نویس , هدایای تبلیغاتی

دیدار دو فرمانده

ممنوعیت آب فرات براى سپاهیان امام حسین علیه السلام از سوى عمر بن سعد، وضعیتناهنجار و نگران کننده اى میان طرفین به وجود آورد و احتمال آغاز جنگ و خون ریزى، هر لحظه قوى تر مى شد. امام حسین علیه السلام براى کاهش دادن حساسیت هاى دو سپاه و ایجاد تفاهم میان طرفین، خواستار ملاقات خصوصی با عمر بن سعد گردید.عمر بن سعد از پیشنهاد امام حسین علیه السلام استقبال کرد و در شب هشتم محرم در خیمه اى میان دو لشکر گاه خلوت کرده و تا پاسى از شب با هم گفت و گو کردند. سپاهیان از متن گفت و گوى دو فرمانده بى خبر بودند، ولى همین مقدار را مى دانستند که آن دو به توافق هاى تازه اى رسیدند.از ابومخنف، روایت شده است که ملاقات آن دو، تنها همین یک بار نبود بلکه آنان سه یا چهار بار با یکدیگر ملاقات و گفت و گو نمودند.عمر بن سعد پس از گفت و گو با امام حسین علیه السلام نامه اى رضایت بخش براى عبیدالله بن زیاد ارسال کرد و در آن نوشت : خداوند، نائره جنگ ما را خاموش کرد و امر امت را اصلاح نموده است . حسین بن على هم اکنون حاضر است از همان جایى که آمده است برگردد و یا به سوى یکى از مرزهاى کشور برود و بسان سایر مسلمانان زندگى کند.نه از او بر ضد ما و نه از ما بر ضد او چیزى در میان نباشد، و یا به جانب شام نزد یزید بن معاویه رفته و اختلافش را با وى حل و فصل کند. اى عبیدالله، این پیشامد هم مى تواند موجب خرسندى تو و هم موجب صلاح امت باشد.لازم به یادآورى است چیزهایى که عمر بن سعد در این نامه به آنها اشاره کرد، برداشت هاى شخصى وى و یا مبالغه گویى اش براى آرام کردن عبیدالله و اصلاح ذات البین بود، زیرا امام حسین علیه السلام که با هدف امر به معروف و نهى از منکر اقدام به اینقیام نموده بوده، هیچ گاه به شخصى چون عمر بن سعد، چنین تعهدى نمى داد.به هر حال، نامه عمر بن سعد به دست عبیدالله رسید. وى پس از خواندن نامه گفت : این نامه مردى است که نسبت به امیرش ناصح و نسبت به امتش ‍ مشفق است . باید پیشنهاد وى را پذیرفت .شمر بن ذى الجوشن که در مجلس عبیدالله حاضر بود، برآشفت و به عبیدالله گفت : اى امیر، آیا پیشنهاد او را پذیرفته اى ؟ هم اینک حسین بن على با پاى خود در سرزمین تو گام نهاده است و در پهلوى تو جاى گرفته است . به خدا سوگند، اگر امروز از دست تو رهایى پیدا کند، دیگر نمى توانى بر او دست یابى . در آن صورت، او هر روز عزیزتر و نیرومندتر مى گردد و تو ناتوانتر و خوارتر خواهى شد. او را رها مکن و در اختیار خود بگیر، در آن صورت هر تصمیمى که درباره اش بگیرى مى توانى جامه عمل بپوشانى . گفتار خصمانه و تحریک آمیز شمر، تاثیر بسزایى در عبیدالله به وجود آورد به طورى که نظرش درباره امام حسین علیه السلام دوباره تغییر کرد و در همان ساعت، نامه شدید اللحنى براى عمر بن سعد نوشت و به این مضمون فرمان داد که یا از حسین بن على براى یزید بیعت بگیرد و یا بر او بتازد و سرش را از بدن جدا کند و تمام یاران او را از دم تیغ بگذراند و بر بدن هاى آنان اسب بتازاند. گرچه اسب تاختن بر بدن هاى آنان، فایده اى ندارد و لیکن چون از زبانم جارى شده است، باید انجام دهى .سپس یادآور شد: اى عمر بن سعد، اگر آن چه را به تو فرمان داده ام انجام دهى، در نزد ما عزیز و سربلندى و به آمال خود مى رسى، ولى اگر تمایلى براى نبرد با حسین ندارى، از فرماندهى سپاه معزول بوده و کارهاى سپاه را به شمر ذى الجوشن بسپار. عبیدالله این نامه را به شمر سپرد و او را روانه کربلا کرد.

روز تاسوعا

روز نهم ماه محرم که معروف به تاسوعا است، آخرین روزى بود که امام حسین علیه السلام و یارانش شبانگاه آن را درک کرده بودند و این روز به شب عاشورا پیوند خورد. بدین جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بیت علیه السلام از اهمیت بالایى برخوردار است . حکومت جمهورى اسلامى و مسلمانان تاریخ ساز ایران اسلامى، این روز را بسان روز عاشورا گرامى داشته و با اعلان تعطیل رسمى به سوگوارى مى پردازند.در این روز مهم، چند رویداد سرنوشت ساز در سرزمین کربلا واقع گردید که به آن ها اشاره مى کنیم :

ورود شمر به کربلا

شمر بن ذى الجوشن که در دشمنى به اهل بیت علیه السلام پیش قدم تر از دیگران بود و با حرارت ویژه اى در واقعه کربلا حضور بهم رسانید، نامه شدید اللحن عبیدالله را در روز نهم ماه محرم به دست عمر بن سعد رسانید و او را از منظور عبیدالله باخبر گردانید.پسر سعد که نسبت به صلح با امام حسین علیه السلام خوشبین بود و در این راه تلاش زیادى به عمل آورده بود، یک باره در برابر نامه عبیدالله قرار گرفت و راه گریزى براى خود نیافت . او على رغم میلش یا با امام حسین علیه السلام مى بایست نبرد مى کرد و یا فرماندهى را از دست مى داد و براى همیشه از دست یابى به حکومت رى محروم مى شد.پذیرفتن هرى یک از این دو راه براى او دشوار بود، ولى حب ریاست و هواى نفس، چنان بر وى غلبه یافته بود که بدون در نظر گرفتن قیامت و موقعیت دینى و اجتماعى امام حسین علیه السلام و قرابت وى با پیامبر صلى الله علیه و آله، راه نخست را انتخاب کرد و با این نیت که مى توان امام حسین علیه السلام را به شهادت رسانید ولى پس از آن، توبه کرد و در پیش ‍ گاه جدش محمد مصطفى صلى الله علیه و آله درخواست بخشش نمود؛ولى اگر حکومت رى را از دست بدهد، هرگز به آن نخواهد رسید، تصمیم گرفت که فرمان عبیدالله را اجرا کند و با امام حسین علیه السلام به نبرد بپردازد. به همین جهت پاهیانش را آرایش داد و آنان را آماده حمله نمود.

فرمان حمله عمومى

عمر بن سعد، پس از دریافت نامه عبیدالله بن زیاد، احساس کرد، اگر در مبارزه با امام حسین علیه السلام تعلل بورزد، موقعیت خویش را از دست خواهد داد و شمر به جاى او به فرماندهى سپاه خواهد رسید. بدین جهت در عصر تاسوعا بدون هیچ گونه اخطار قبلى و با دست پاچگى تمام فرمان حمله عمومى به سوى خیمه هاى امام حسین علیه السلام را صادر کرد.وى با گفتن “یا خیل الله ارکبى و بالجنة ابشرى” تلاش ‍ نمود تا کردار خویش را بایسته جلوه دهد و روحیات متزلزل سپاهیان خویش را تقویت کند، تا مبادا در نبرد با فرزندزاده رسول خدا صلى الله علیه و آله دچار سردرگمى و سستى و پراکندگى گردند. سپاه کفر پیشه عمر بن سعد، یک پارچه به حرکت درآمده و به سوى خیمه هاى امام حسین علیه السلام هجوم آوردند.امام حسین علیه السلام در این هنگام که در پیش گاه خیمه خویش، به شمشیر تکیه داده و به استراحت مختصر پرداخته بود، با صداى خواهرش ‍ زینب کبرى علیهاالسلام بیدار گردید و خیل عظیم سپاهیان دشمن را در روبروى خیمه هاى خود مشاهده نمود.آن حضرت، بلادرنگ برادرش عباس بن على علیه السلام را طلبید و وى را به همراه بیست تن از یاران فداکارش چون زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر به سوى سپاه دشمن فرستاد، تاعمر بن سعد را ملاقات کرده و علت آتش افروزى هاى بى حاصل آنان را جویا گردند. حضرت عباس علیه السلام به همراه یاران امام حسین علیه السلام به سپاهیان دشمن نزدیک شد و از سرکردگان آنان پرسید: منظور شما از این حرکت بى جا و غوغاها چیست ؟ آنان پاسخ دادند: از امیر عبیدالله بن زیاد فرمان آمده است که باید بر شما عرضه کنیم و آن ایناست که یا در طاعت او درآیید و با وى بیعت کنید و یا آماده نبرد سرنوشت ساز باشید!حضرت عباس علیه السلام فرمود: پس قدرى تامل کنید تا من این گزارش را به سرورم حسین علیه السلام برسانم .حضرت عباس علیه السلام، پیام دشمن را به امام علیه السلام رسانید. امام حسین علیه السلام به وى فرمود: به سوى ایشان برو و از آنان مهلت بخواه که امشب را صبر کنند و کار نبرد را به فردا واگذار کنند. چون دوست دارم در شب آخر عمرم مقدارى بیشتر به نماز و عبادت بپردازم و خدا مى داند که من به راز و نیاز با وى و نیایش به درگاهش چه قدر علاقمندمحضرت عباس علیه السلام مجددا پیام امام حسین علیه السلام را به دشمن رسانید. عمر بنسعد که مظنون به مسامحه کارى شده بود و شمر را رقیب خود مى دید، از درخواست امامحسین علیه السلام سرباز زد و گفت : براى حسین، دیگر مهلتى نیست !لیکن برخى از فرماندهان سپاه، از جمله قیس بن اشعث و عمر بن حجاج بر او اعتراض کرده و گفتند: اگر سپاهیان کفر و شرک از ما مهلت مى خواستند، ما دریغ نمى کردیم ولى مهلت دادن به فرزندزاده رسول خدا صلى الله علیه و آله دریغ مى ورزیم ؟ لازم است او را مهلت دهید. عمر بن سعد، ناگزیر درخواست امام حسین علیه السلام را پذیرفت و پیام داد که یک شب را به شما مهلت دادم ولى بامدادان فردا اگر بر فرمان امیر، سر طاعت فرود نیاورید، فیصله کار را به شمشیر مى سپاریم . در این هنگام، آرامش نسبى حاکم گردید و هر دو سپاه به خیمه گاه خویش برگشته و منتظر فرا رسیدن روز بعد شدند.

خطبه امام حسین علیه السلام

در غروب روز تاسوعا، امام حسین علیه السلام یارانش را در خیمه اى گردآورد و براى آنان خطبه اى ایراد نمود. آن حضرت در بخشى از سخنان خود فرمود: اما بعد فانى لا اعلم اصحابا او فى و لاخیرا من اصحابى و لا اهل بیت ابر و لا اءوصل من اهل بیتى، فجزاکم الله عنى خیرا. اءلا و انى لا اءظن یوما لنا من هؤ لاء، الا و انى قد اذنت لکم، فانطلقوا جمیعا فى حل لیس ‍ علیکم منى ذمام . هذا اللیل قد غشیکم فاتخذوه جملا. اما بعد، من یارانى باوفاتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و خویشاوندانى نیآکا ایرانرتر به حقیقت نزدیکتر از خویشاوندان خود نمى شناسم، خدا شما را جزای نیک عطا فرماید. یاران من ! متوجه باشید یک امشب بیش در این جهان بسر نمى بریم و قبل از فردا همگى از این سرزمین خارج شوید و من بیعت خود را از شما برداشتم و اینک شب تاریکاست مى توانید با کمال آسودگى خود را از چنگال دشمنان برهانید.پس از سخنان آن حضرت، برادران و فرزندان و برادرزادگان و عموزادگان یکى پس از دیگرى اظهار داشتند که ما چنین نخواهیم کرد و تو را تا آخرین قطره خونمان یارى مى کنیم . پیش از همه، برادرش حضرت عباس ‍ علیه السلام سخن گفت و وفادارى و پایدارى خویش را ابراز داشت . سپس ‍ سایرین به او اقتدا کرده و هر کدام به نوعى، وفادارى خویش را اعلام کردند.امام حسین علیه السلام بار دیگر شروع به سخن نمود و خطاب به فرزندان عقیل بن ابى طالب علیه السلام فرمود: شهادت مسلم بن عقیل در کوفه، شما را کافى است . از سوى من اجازه دارید، این مکان را ترک کرده و به سرزمین خویش برگردید.بنى عقیل با شگفتى تمام اظهار داشتند که ما چگونه این جا را ترک کنیم در حالى که تودر این جا تنها مانده اى ؟ اگر ما تو را تنها بگذاریم و به اوطان خود برگردیم مردم به ما چه خواهد گفت ؟ آرى مردم مى گویند که ما از بزرگ و آقاى خویش دست برداشته و در رکاب او تیر، نیزه و شمشیر به کار نبریم . به خدا سوگند هیچ گاه از شما جدا نمى شویم و جان خویش را فداى شما مى گردانیم .پس از خویشاوندان آن حضرت، بزرگان اصحاب وى آغاز سخن کردند و هر کدام با کلام و لحن خاصى نسبت به آن حضرت اظهار مودت و وفادارى کردند. افرادى چون حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، سعید بن عبدالله حنفى، زهیر بن قین و یارانى دیگر با شور و حرارتى ویژه، ارادات خویش را ابراز کردند. مضمون سخن همه آنان این بود: جان هاى ما فداى تو باد.ما تو را با دست هاى خویش محافظت مى کنیم و چون کشته شویم تکلیفى را که خداوند بر عهده ما گذاشته است انجام داده ایم .سفارش امام حسین علیه السلام به خواهرش زینب علیهاالسلاماز امام زین العابدین علیه السلام روایت شده است که در شب عاشورا، من در خیمه خود بسترى بودم عمه ام زینب علیهاالسلام از من پرستارى مى کرد و پدرم امام حسین علیه السلام پس از گفت و گو با اصحاب و یاران خود، به خیمه اش رفت . در آن هنگام “جوین ” غلام ابوذر، شمشیر آن حضرت را اصلاح مى کرد. آن حضرت در بى وفایى دنیا و دل نبستن به آن، شعرى را زمزمه کرد که مضمونش این است : اى روزگار، تف بر تو باد که در هر بامداد و شبانگاه بسیارى از یاران و دوستان را نابود مى سازى و به عوض، هم اکتفا نمى کنى . آرى سر رشته همه در دست خداست و هر جان دارى به راهى مى رود که من مى روم آن حضرت، این شعر را دو سه بار تکرار کرد، من از شنیدن آن متوجه شدم که پدرم از دنیا قطع امید کرده و مشتاق لقاى الهى است . بسیار نگران و ناراحت شدم و گریه گلوى مرا گرفته بود ولى خوددارى کرده و خود را آرام نمودم . اما عمه ام زینب علیهاالسلام به مجرد شنیدن این ابیات غم انگیز، سراسیمه شد و یکراست به خیمه پدرم رفت و گفت : اى کاش مرگ مرا در مى یافت و به زندگى ام پایان مى داد و من شاهد چنین روزى نبودم .امروز، گویا مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام، پدرم على علیه السلام و برادرم حسن مجتبى علیه السلام از دنیا رفته اند. اى یادگار گذشتگان و سرپرست بازماندگان، تو چرا؟امام حسین علیه السلام خواهرش زینب علیهاالسلام را دلدارى داد و به وى فرمود: خواهرم، کارى نما که شیطان، حلم و بردبارى را از تو نگیرد.آن حضرت، اشک هاى خواهرش را که چون باران از چشمش سرازیر بود با دست مبارک خود پاک کرد و به وى فرمود: خواهرم، اگر پرنده قطا را به حال خود وا مى گذاشتند، در لانه اش آسوده مى خوابید.در این هنگام، بى تابى زینب علیهاالسلام بیشتر شد و عرض کرد: برادر جان، معلوم است که تو خود را براى مرگ آماده کرده اى و با این کار، قلبم را مجروح و طاقتم را طاق کردى !زینب علیه السلام از شدت ناراحتى و گریه، به زمین افتاد و بیهوش شد. امام حسین علیه السلام که تلاش زیادى به عمل مى آورد تا خواهرش را آرام کرده و به وى تسلى دهد، با بیهوشى خواهرش زینب علیهاالسلام مواجه گردید. آن حضرت بر صورت خواهرش آب پاشید و او را به هوش آورد و سپس به آرامى گفت : خواهرم، آرام باش و از خدا بپرهیز و به اراده او خشنود باش و بدان که اهل زمین مى میرند و آسمانى باقى نمى ماند و غیر خدا هر چهاست، نابود مى شوند جز ذات پاک خداى متعال که موجودات را آفریده و مردم را مبعوث مى سازد و یکتاى بى همتا است، هیچ چیز دیگرى برقرار نخواهد ماند. جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و پدر، مادر و برادرم از من بهتر بودند، همگى رفتند. بر من و هر مسلمانى لازم است از آنان پیروى کرده و به راه آنان برویم .آن حضرت، با بیانى شیوا و آرام بخش، خواهرش را تسلى داد و وى را براى همیشه آرام نمود و به وى سفارش کرد که در شهادت آن حضرت و سایر جوانان بنى هاشم، گریبان ندرد و صورت خود را نخراشد و بى تابى ننماید. آن گاه، آن حضرت خواهرش را به خیمه من (امام زین العابدین علیه السلام) آورد و خود به جانب یارانش رهسپار گردید.

تنظیم امور خیمه گاه

امام حسین علیه السلام که تجربیات ارزنده اى از نبرد با دشمنان داشت، با همان یاران اندک خود تمام جوانب جنگ و دفاع را ملحوظ مى داشت و از پیش براى آن تصمیم بایسته و لازم را اتخاذ مى کرد. آن حضرت، براى دفاع بهتر و روان تر در برابر تهاجم احتمالى دشمن، دستور داد که خیمه ها را به یکدیگر نزدیک کرده و به طناب هاى محکم آن ها را به هم پیوند دهند و در اطراف خیمه ها خندقى حفر کرده و آن ها را از خار و هیزم انباشته کند تا در هنگام هجوم دشمن از سه طرف آنان را با خندق هایى شعله ور مواجه کرده و از یک طرف با نیروهاى تدافعى خویش در برابر دشمن ایستادگى کنند. این تصمیم و تدبیر آن حضرت، بسیار اثر بخش و کارساز بود. زیرا بارها دسته هایى از اراذل و گروه هاى جنایت پیشه سپاه عمر ابن سعد، قصد هجوم به خیمه گاه امام حسین علیه السلام را نمودند ولى با انبوهى از آتش مواجه شده و از کار خویش منصرف گردیدند.

روز عاشورا

این روز، پر آوازه ترین روزهاى سال و خاطره آمیزترین تاریخ بشرى است . در این روز بزرگ، پاى مردى، فداکارى و سربلندى گروه اندکى از انسان هاى به خدا پیوسته و در برابر ده ها هزار مردان جنگى و جنایت پیشه به نمایش ‍ درآمد. این روز، روز فداکارى امام حسین علیه السلام و یاران باوفاى وى مى باشد و تا ابد به آنان تعلق خواهد داشت در این روز، حوادث و رویدادهاى مهمى در سرزمین کربلا به وقوع پیوست که براى همیشه در تاریخ انسان ها ثبت و درج خواهد بود

هجوم سراسرى

سپاه دشمن که از پیوستن حر و چند نفر دیگر به سپاه امام حسین علیه السلام احساس خطر و ریزش نیرو کرده و ادامه این وضعیت را به زیان خود مى دید، فرمان حمله را صادر کرد. عمر بن سعد با رها کردن تیرى به سوى سپاهیان امام حسین علیه السلام جنگ را به طور رسمى آغاز و سپاهیان نگون بخت خود را به نبرد و تهاجم ترغیب و تشویق کرد.در اندک مدتى دو سپاه به یکدیگر نزدیک شده و با ابزارهاى جنگى آن روز به نبرد پرداختند. در این نبرد، شگفتى تاریخ به وقوع پیوست و معادلات نظامى در هم ریخت، و آن، دفاع یک سپاه کمتر از صد نفر که برخى از آنان را نوجوانان و یا کهن سالان و سالخوردگان تشکیل مى دادند، در برابر یک سپاه چند ده هزار نفرى بود. این سپاه اندک ، با دلاورى و دلیرى تمام از حیثیت و موجودیت خویش و اعتقادات و اصول مذهبى و سیاسى خود دفاع و پاسدارى نموده و مغلوب دشمن نشدند.هر یک از یاران امام حسین علیه السلام با ده ها تن از نیروهاى دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخت ولى هیچ گونه سستى و تردیدى در آنها ملاحظه نمى شد و این روحیه بالاى رزمى اعتقادى براى دشمن، سنگین و کمر شکن بود. یاران امام حسین علیه السلام با سرافرازى، به شرف شهادت نایل شده و یا با ادامه دلاورى، دشمن را مستاصل و زمین گیر نمودند.
تصور دشمن در آغاز بر این بود که سپاه کم عده امام حسین علیه السلام در لحظات نخستین هجوم سراسرى، نابود شده و از هستى ساقط مى شوند و غائله کربلا به راحتى پایان مى پذیرد، ولى پس از درگیر شدن با آنان، تازه فهمیدند که با کوهى استوار از ایمان و عقیده روبرو شدند و از میان بردن آنان، کار آسانى نیست. یاران امام حسین علیه السلام از بامداد تا عصر عاشورا نبرد را ادامه داده و تا آخرین قطره هاى خون خود از قیام امام حسین علیه السلام پاسدارى کردند.
محدث قمى از محمد بن ابى طالب موسوى روایت کرده است که در این نبرد، پنجاه تن از یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند.

منبع مطلب وقایع کامل کربلا گرفته شده از سایت : آکا  می باشد.

نقش‌ قيام‌ عاشورا بر انقلاب‌ اسلامي‌...
ما را در سایت نقش‌ قيام‌ عاشورا بر انقلاب‌ اسلامي‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javadalaimeh بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:48